گلکار درباره این رمان و چرایی ترجمه این اثر با وجود ترجمههای متعدد از آن اظهار کرد: دلیل اینکه ترجمه «دکتر ژیواگو» را شروع کردم این بود که ترجمههای قدیمی این اثر که در سالهای پیش از انقلاب [بیش از ۵۰ سال] از زبان واسط ترجمه شده بودند، ترجمههای خوبی نبودند و نیاز بود رمان مجددا ترجمه شود.
او افزود: آقای سروش حبیبی سالها قصد ترجمه این رمان را داشت و مقداری از کار را هم انجام داده بود اما چند سال پیش بهطور قطع اعلام کرد که این اثر را ترجمه نخواهد کرد. آن زمان بود که تصمیم به ترجمه آن را گرفتم. ظاهرا کموبیش در همان زمان دو مترجم دیگر هم همین تصمیم را گرفته بودند؛ اینکه چند مترجم همزمان این کتاب را ترجمه کنند، به گمانم تصادفی بود. آن زمان از اینکه آنها هم دارند این اثر را ترجمه میکنند، اطلاعی نداشتم. کتابها کمابیش با فاصله اندکی از هم منتشر شدند و ترجمه من هم تقریبا با یک سال فاصله، منتشر میشود.
گلکار یادآور شد که نمیداند مترجمان دیگر کتاب، از چه زمان ترجمهشان را شروع کردند اما حدود ۳ سال پیش در صفحه خود در فیسبوک نوشته بود که میخواهد این کتاب را ترجمه کند اما اتفاقاتی رخ داد که ترجمه کتاب بیش از حد معمول طول کشید.
این مترجم درباره اهمیت این رمان نیز گفت: این رمان، کتابی است که نویسندهاش با آن، جایزه نوبل را برده است؛ خیلی اوقات نویسندگان بهخاطر کارنامه و مجموع آثار خود جایزه نوبل را میبرند اما بهطور مشخص به خاطر همین رمان، جایزه نوبل را به پاسترناک دادند.
او با بیان اینکه «دکتر ژیواگو» سالهای سال است که در کشورهای مختلف خوانده میشود و طرفدار هم دارد، گفت: این کتاب مانند آثار کلاسیک فراتر از زمان و مکان خود رفته و به روسیه و قرن بیستم محدود نمانده است. این اثر توانسته در همه جا و همه زمانها مخاطب خود را پیدا کند همین موضوع نشان میدهد، مفاهیم و ریشههای عمیق انسانی در این اثر وجود دارد که مخاطبان از هر زمان و ملیتی میتوانند با آن ارتباط برقرار کنند.
مترجم «قلب سگی»، «مرده متحرک»، «اتاق شماره ۶» و «یادداشتهای یک پزشک جوان» درباره ممنوعیت این کتاب در اتحاد جماهیر شوروری نیز توضیح داد: قهرمان اصلی کتاب شخصیتی از طبقه روشنفکر و از دید کمونیستها بورژوای آن زمان است و خب همدلیای که نویسنده با قهرمان رمان نشان میدهد، طبیعا به مذاق حکومت شوروی خوش نمیآمد ولی کتاب آنقدرها ضد کمونیست نیست. بهنظرم ممنوعیت این اثر مقداری زیاده از حد، جدی شد و به نوعی این ممنوعیت حیثیتی شده بود. در سالهای پیش از فروپاشی شوروی به شوخی میگفتند: «هر زمان که «دکتر ژیواگو» در روسیه به چاپ رسید، معلوم میشود دارد اصلاحاتی انجام میشود». بهنظرم آثار تندتری علیه حکومت شوروی نوشته شده بود. «دکتر ژیواگو» به نماد تبدیل شده بود کمااینکه ممکن است نسبت به آثار دیگر انتقاد صریح و مستقیمی نسبت به حکومت شوروی نداشته باشد. این اثر بیشتر همدلی با طبقه روشفکر و با فرهنگ پیش از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ را نشان میدهد که حکومت شوروی نظر خوشی نسبت به آن نداشت.
به گفته آبتین گلکار انتظار میرود هفته آینده (هفته اول دیماه سال جاری) این کتاب راهی بازار کتاب شود.
نظر شما